در مورد انتخابات مجلس دانمارک نوشتم اما از نتایج بعدش نه. این که سوسیالدموکراتها به قدرت بازگشتند و با وجود اکثریت بلوک قرمز حامیشان، دولت اقلیت تشکیل دادند. آرا بعضی از احزاب ضد خارجی هم میتوانست موضوع بحث باشد یا پسلرزههای انتخابات، از جمله برکناری/استعفا رییس حزب ونستغا یا همان نخستوزیر پیشین دانمارک. البته اینها هیچکدام دلیل نشد که در موردش دوباره بنویسم تا این ویدیویی که چندی پیش زیاد دیده شد توجهم را جلب و من را یاد خاطرهای انداخت.
ویدیو:
خانم فردریکسن، در اولین سخنرانیش در مجلس، هر چه سعی میکند نمیتواند جلوی خندهاش را بگیرد. (لینک ویدیو در فیسبوک) اول این ویدیو را از منابع ایرانی دیدم که بعدن به نظرم رسید بخشی از موضوع به عمد نادیده گرفته شده. (حتا الان ویدیو شبکه تلویزیونی پرس تیوی را دیدم که آنها هم همین کار را کردند.) موضوع بحث، قانونی است ضد خشونت علیه حیوانات است که در نتیجه آن چهار فیل باقیمانده در سیرکهای دانمارک توسط دولت خریده میشوند تا دوران بازنشستگی مناسبی را باغوحش یا در آزادی سپری کنند. از آن دست موضوعاتی است که آنقدر با جهان ذهنی ما ایرانیها فاصله دارد که در میمانیم به خبر بخندیم یا گریه کنیم... بگذریم! مساله از جایی جالبتر میشود که در این فرآیند آنها مجبور به خرید یک شتر هم میشوند چون یکی از این فیلها با نام رمبولین، رابطه نزدیکی با این شتر داشته. و این بخشی بود که نادیده گرفته شده بود: نام شتر چه بوده؟ علی! (شوخی نخستوزیر هم در این لحظه با حزب «نو بورلی» که از احزاب به شدت ضد مهاجر و مسلمان هم هستند جالب است که میگوید:خوشحالیم که آنها جلوی ما نایستادند! و در این لحظه رهبر این حزب هم مانند دیگران از خنده ریسه میرود.) البته که علی برای غربیها نه نامی مذهبی که یک نام دم دستی خاورمیانهای است که برایشان برای یک شتر مناسب و جالب بوده اما ما که با این حساسیتها آشناییم میتوانیم حدس بزنیم که این بخش به عمد از ویدیوی بخش فارسی بیرون گذاشته شده.
خاطره:
سر کار، دور میز ناهار، بحث اسمها شده بود و من گلایه از این که ناآشنا بودن اسمم و این که مردم نمیتوانند بنویسندش یا بگویندش یا حتا بشنوندش(!) برایم دردساز بوده و جالبتر از همه این که آن را بسیار با حسن اشتباه میگیرند. همکار دانمارکی میگوید: چون اینجا نام حسن بسیار آشناتر است و سپس به کارتونی برای کودکان اشاره کرد که خیلی پیش پخش میشده و در آن شخصیت اصلی هر بار به کشوری سفر میکرده و با کسانی آشنا میشده. در یکی از قسمتها او به ترکیه سفر میکند و با موشی به نام حسن آشنا میشود. به شوخی گفتم: خوب شد خبرش به گوش بعضیها نرسیده وگرنه جنجالی مثل همان کارتونهایتان برایتان درست میکردند. پرسید چرا؟ گفتم حسن نام مذهبیای برای شیعیان است و روی آن حساسیت وجود دارد. وقتی چهره متعجبش را دیدم مجبور به توضیح شدم: در فرهنگ ما حیوان درجه پایینی دارد و حتا نامهای معمولی را هم روی حیوانها نمیگذارند. پرسید: پس حیوانها را به چه اسمی صدا میزنند؟ جواب دادم: با اسامی خیلی کلی، مثلن در کارتونها: خرس قهوهای، فیل مهربون یا سفید برفی و غیره. پتها را هم بیشتر به اسامی غربی. بنابراین نفس گذاشتن نام کسی روی یک حیوان هرچند با اخلاق و کیوت(!) توهینآمیز است. آن هم روی یک موش. در اینجا همکار ایرلندی وارد بحث شد و گفت حتا برای آنها هم گاهی ممکن است ناخوشایند باشد، مثلن نام خواهرش دیزی بوده و به صورت اتفاقی در شهر کوچکشان نام بسیاری از سگهای ماده هم دیزی بوده که در نتیجه خواهرش زیاد خوشحال نبوده! از صورت دوستمان معلوم بود که با وجود توضیحات مفصل من و داستان تکمیلی همکار غربی، هنوز همانقدر با این قضیه فاصله دارد که ما با داستان خریده شدن فیلها توسط دولت و ادامه بحث فایدهای ندارد. به خصوص وقتی با ناباوری گفت: ولی موشه، موش خوبی بود!
با فراغ در گذشتگان چه میکنند؟ - بخش اول...
ما را در سایت با فراغ در گذشتگان چه میکنند؟ - بخش اول دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : nowhereman بازدید : 99 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 9:18