در آستانه انتخابات آمریکا - گل بگیرند در استبلیشمنت را

ساخت وبلاگ

در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، یادآوری و به نوعی بازخوانی این خاطره که بارها برای این و آن تعریف کرده‌ام از یک نظر برای خودم جالب آمد.

همکاری آمریکایی داشتم که کنار هم می‌نشستیم و سر هر دومان برای بحث سیاسی درد می‌کرد. درست یک سالی به زمان انتخابات‌شان مانده بود و تازه کمپین‌های درون‌حزبی برای انتخاب نامزد اصلی حزب آغاز شده بود. میان بحث گفت: این یارو ترامپ برای من جالب است! ادامه داد: اشتباه نشه! طرفدارش نیستم. برایم جالب است. گفت این از خارج سیستم سیاسی می‌آد و می‌تونه یه تکونی به این سیستم فشل بده. (اصل اصطلاح این بود: shake the establishment) البته که به نامزدی انتخاب نخواهد شد و... خیلی جدی بهش گفتم: وایسا وایسا وایسا! ببین! می‌دونم که ما از دو جای خیلی متفاوت، از دو سوی دنیا، از دو تا قاره متفاوت اومدیم. می‌دونم نه اونی که شما دارید و نه اونی که ما داریم دموکراسی نیستند و ما هم که تازه جهان سومی و... اما خوب گوش کن: ما هم اون موقعی که اون مردک دلقک دوزاری به عنوان نامزد مطرح شده بود یا داشتیم مسخره‌ش می‌کردیم یا حتا بودند عده‌ای آدم دانا و روشن که هم‌نظر تو بودند؛ که این بابا می‌آد یه تکونی به سیستم می‌ده و... ولی اومد و هشت سال بلای جون مملکت شد. باز هم جدی‌تر شدم: ببین! جدی بگیریدش. از ما گفتن. و البته آن شده که می‌بینیم.
نه این که من خیلی تحلیل‌گر سیاسی خفن یا پیشگوی متبحری بوده باشم. این که گفتم یادآوری این خاطره این بار برایم جالب بود از این نظر بود که: این داستان مال حدود ۵ سال پیشه. من تازه از کشور خارج شده بودم. زخم‌هایی که احمدی‌نژاد به پیکرمون زده بود هنوز تازه بودند و روشون مثل الان هزار تا زخم دیگه نیومده بود. چشمه امید بی‌رمق بود اما هنوز نخشکیده بود و امید داشتیم با رفتن اون بلکه گشایشی بشه. و از سوی دیگه: پوپولیسم این همه فراگیر و در سطح دنیا این‌قدر عادی نشده بود. من تحلیل سیاسی نمی‌کردم. از تجربه‌م داشتم می‌گفتم به عنوان یک شهروند عادی. مثل سیل‌زده‌ای که به هر بیابون‌نشینی هم می‌رسه می‌گه: می‌دونم اینجا اصلن بارون نمی‌آد اما تو برو بالای اون بلندی خونه‌ت رو بساز!

اون دوران گذشته. دوره احمدی‌نژاد خیلی دور به نظر می‌رسه. آفت زده به ریشه این درختی که از اولش هم پوک بود. حالا اگه بار دیگه اون دوست‌مون -که چند سال پیش دوباره به خونه‌ش توی فلوریدا برگشت- رو ببینم. برآمده از حال کنونم، که برساخته از تجربیات چند دهه یک شهروند عادی ایرانیه، بدون تحلیل سیاسی به‌ش می‌گم : گه بزنند تو اون استبلیشمنت‌تون! این درست بشو نیست. شما هم به جای افتادن به ورطه انتخاب بین و بدتر، باید در استبلیشمنت‌تون رو گل بگیرید و  برید یکی از نو بسازید!

 

+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۹ساعت 8:51 PM  توسط حسام دات كام  | 
با فراغ در گذشتگان چه می‌کنند؟ - بخش اول...
ما را در سایت با فراغ در گذشتگان چه می‌کنند؟ - بخش اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nowhereman بازدید : 109 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 14:26