نه حرف قابل ارائهای دارم در مورد انتخابات'>انتخابات آمریکا'>آمریکا و نه وقتی حس میکنم بیش از حد اهمیتش همه جا را پر کرده میخواهم به آن دامن بزنم. همین هم ایده شد که به بهانه این انتخابات، به جای پرداختن به چیزی که دارد حالمان ازش به هم میخورد، به اثری بپردازم که جایگاهی رفیع برای من دارد و میستایمش. و البته بیربط بیربط هم نیست.
در آغاز کمپینهای انتخاباتی این دو نامزد، در برنامه خبری صبحگاهی و در بحث از اختلاف فاحش حضور کاندیداها در شبکههای اجتماعی، گوینده از کارشناس پرسید: آیا طرفدار کمتر بایدن به دلیل این است که ... یا چون فقط او حوصله سر بر است؟ از اینجا بود که به یاد این آلبوم افتادم. این رویه سرگرمسازی و تبلیغات وسیع و سرمایههای کلان که فرهنگ آمریکایی را در همه دنیا پرنفوذ کرده در انتخابات هم دیده میشود. از دور انگار هیجانش خیلی بیش از هیجان یک انتخابات است. اما این یکی انتخابات و اصلا کل دوره ترامپ جلوهای دیگر از این رویه را نشان داد... قرار بود در مورد انتخابات ننویسم! میخواستم از این بنویسم:
سرگرم تا مرگ Amused to Death
این عنوان سومین آلبوم سولو راجر واترز بدون پینک فلوید است که برگرفته از کتابی است با نام Amusing ourselves to Death نوشته نیل پُستمن. من فکر نمیکنم این آلبوم چیز زیادی کمتر از آلبومهای پینکفلوید داشته باشد. حتا با وجود علاقهام به گیلمور، گیتار جف بک Jeff Beck حتا شاید بهتر با فضای آلبوم و لحن گاه غمگین، گاه خشمناک و گاه گزنده آلبوم جور است. (واترز خوب میدانسته که جای خالی گیلمور را باید با حضور ناموری دیگر پر کند.) خود واترز هم بارها گلایه کرده که به این آلبوم آنطور که شایستهاش است توجه نشده.
شاید مهمترین ایراد این آلبوم زیادی سیاسی و گاه بیش از حد گلدرشت بودنش و گاهی بیش از حد موردی بودنش است. تا جایی که راجرز واترز اختلافات آن زمانش با لوید وبر رایت یا نوازنده بیس جایگزینش در پینکفلوید را هم وارد آلبوم کرده. حالا هر چند در حد یک مصرع! اگرچه چنین اشاراتی میتوانند اثر را تاریخ مصرف دار کنند اما آلبوم با این وجود ویژگیهای بسیاری برای ماندگارشدن دارند و یکی از آنها موضوعی است که نام آلبوم از آن آمده و بهانه نوشتن از آن شد.
بیش از همه جنگ و سپس موضوعات دیگری چون مذهب، مصرفگرایی و سیاست از تِمهای اصلی آلبومند. اما کاور آلبوم تصویر میمونی است که برابر تلویزیون نشسته و همچون آلبوم دیوار پینک فلوید، اینجا هم صدای عوض شدن کانال تلویزیون است که فضای خالی بین آهنگها را پر میکند. این بار البته این میمونی است که برابر تلویزیون نشسته و بیهدف کانال را عوض میکند. در انتهای آلبوم، در ترانهای همنام آلبوم، راجر واترز از انسانها میگوید که به خرید و مصرف و عیش و نوش مشغول شدند. سپس بیگانهای در فضا درخشش نوری را در زمین متوجه میشود: «آخرین هورای ما!» وقتی بیگانگان به زمین میآیند و شبح ما را دور تلویزیونها میبینند متحیر میشوند و دنبال علت میگردند. در نهایت تنها توضیحی که مییابند این است: «این گونه خودش را تا مرگ سرگرم کرده. This species has amused itself to death»
این از همان موضوعاتی است که آلبوم را همچنان به این زمانه هم مربوط میکند. در این زمانه که با سرگرمی احاطه شدهایم و خیلی چیزها راحت حوصلهمان را سر میبرند یا اصلن جذبشان نمیشویم. شاید توجه توده مردم به امثال ترامپ و به طور کلی همهگیری آفت پوپولیسم هم از همینجا میآید که مردم دیگر حوصلهشان از هر سیاستمداری سر میرود و در سیاست هم مثل شبکههای اجتماعی، اقبال با نامتعارفهاست. کسی که سرگرمکننده/جذاب باشد. حالا راه برای بعدیها باز شده اما بعدیها باید از این هم جذابتر و نامتعارفتر باشند. و این رویه شاید تا سر حد مرگ ادامه پیدا کند.
[خیلی چیزهای دیگر از دل این آلبوم میشود بیرون کشید. دوست دارم به بهانههای دیگر ازش بنویسم.]
+ نوشته شده در سه شنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۹ساعت 11:33 PM توسط حسام دات كام |
با فراغ در گذشتگان چه میکنند؟ - بخش اول...
ما را در سایت با فراغ در گذشتگان چه میکنند؟ - بخش اول دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : nowhereman بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 14:26